یادم نرود کــــه :
مـن تنها هستم و تنها مـن نیستـم …
.
.
.
بگوییـد روی سنگ قـبرم بنویسند :
اگر تنها نبـود ، شایـد اینجا قـبری نبود …
.
.
.
” تنهایی ” رو فقط
در شلوغی مـیشه حس کــرد …
.
.
.
چنان دستانـم از گــره های دستانت تهی گشته کــه
مــن ایـن یخ زده ها را ” ها ” مـیکنم از تنهایی هــر شب …
.
.
.
حتما نباید مـدت ها دور از تـو باشم تا تنـها شــوم
یک روز مــن بی تو ، یک عمـــر تنهاییسـت !
.
.
.
گفت : بگوضمایر را !
گفتـم : مـن مـن مـن مـن مـن مـن
گفت : فقط مـن ؟؟
گفتـم : بقیه رفتــه اند !
.
.
.
میخواهم از درد بگریزم
ولی درد بدون من تنها میماند ،
که این خود درد دیگری اسـت !
.
.
.
تنـهایی آدم را عـوض میکند …
از تـو چیـزی مـیسازد کــه هیچوقت نبوده ای !
.
.
.
میګن عصر عصر ارتباطاتـه …
چرا دروغ میگن ؟؟؟
کی با کی در ارتباطه ؟؟
همــه تنهان …
.
.
.
دنیای مجازی شلوغ ترین سرزمـین تنهایی است …
با همـه کس هستی و
با هیـچ کس نیسـتی …
.
.
.
بقیه در ادامه مطالب...
رفــته ای اما رد پایت مانده است در من ،
کنار تنهایی ام قــدم میزند بی مـن …
.
.
.
امـروز آیبنـه
حزن چهـره ام را تاب نیاورد
شکست
و مـن ماندم
و هـزار تکه تنهایی …
.
.
.
وقتی همـه را شبیه او می بینی ،
عاشـق هستی …
وقتی کــه او را شبیه همـه می بینی ،
تنها هستی !
.
.
.
دسـتم را گرفت و با خـود بـرد …
همـه هـر چقدر هــم تلاش کردند نتوانستند مرا از او بگیرند …
چه قدرتی ! چه عظمتی !
تنـهایی ….
.
.
.
سرد است …
نیمکتی تنها در پارک نشسته است ،
من تنها بر نیمکت و تو تنها در مـن …
میبینی ؟؟
چه در همـیم و تنـها ؟
.
.
.
تنهایی یعنی
فکر کردن بـه اینـکه اون الان کجاسـت ؟
.
.
.
تنهایی آنجایی است کــه
نبودنت آه هیچکس را بلنـد نکند !
.
.
.
اینجا فقـط واژه میفــروشم ،
و سکوت میخرم …
چـه تجارت دردناکی اسـت
تنهایی …
.
.
.
زندگی چه اتفاق غم انگیزی است
وقتی تنهایی ات به اندازه ی تو سن و سال داشته باشد …
.
.
.
چـرا بودنـت راسـت و ریست نمیشـود ؟
من کــه تمام پازل های تنهایی ام را درسـت چیده ام …
.
.
.
کمی با من راه بیا ،
تنهایی به جایی نمیرسم …
.
.
.
هر طور کـه بچینم کنار هــم این حـروف الفـبا را ،
جز ” تنهایی” معنی دیـگری نمیدهـند !
.
.
.
گاهى تنهائى آنقـد قیمت داره کـه در رو بازنمیکنم
حتى براى تـو کـه سال ها منتظر در زدنت بـودم !
.
.
.
وقتی حالت بـده روحت بی پناهه
میبینی هـر کاری کردی اشـتباهه
وقتی به جز شب هیچ رنگی تـوی نگات نیست
وقتی کسی اندازه تنهایـیات تنها نیـست
.
.
.
گاهی سخت می شـود …
دوستش داری و نمی داند …
دوستش داری و نمی خواهد …
دوستش داری و نمی آید …
دوستش داری و سهم تو از بودنش …
فقط تصویری اسـت رویایی در سرزمین خیالت …
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است