وقتی تمام بدنم از دلتنگی درد می کند کـــجاست مخدر آغوشت ؟
.
.
.
هنوز هم گــــــاهی دلتنگ میشوم …
نه برای تو ، برای کـــسی که فکر میکردم “ تـــویی “
.
.
.
ای کاش روزهای دلتنگی من هم مـــثل دوست داشتن های تو کـــوتاه میشد …
.
.
.
“دل”
این کلمه ی بی نقطه ، گاهـــی برایت تنگ می شود تا حد یکـــــ نقطه …
.
.
.
بـــا همـــه ی وجودت دلتنگشی ، شماره اش رو هم میگیری اما دکمه ی سبز رو فشار نمیدی چون میدونی اون خیلی پیش از این حــرفا فراموشت کرده …
.
.
.
بـــرای ماهی با سه ثانیه حافظه تُنگــــــ و دریا یــکیست !
دست من و شما درد نکند که دل تنگـــــ آدم هــا را با یک عمـــر حافظه توی تُنگ می اندازیم و برای ماهی ها دل می سوزانیم…
.
.
.
آن چیـــزی که تنگ شده دل است برای تو و جهان است بـــرای من …
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهــد ، مــثلا آغوش تو ؛
جان میدهد برای جــان دادن …
.
.
.
یه آدمایـــی هستن که دلت رو واسه آدمایی که نیستن تنگ می کنن …
بقیه در ادامه مطالب.....
دلم که بــــرایت تنگ می شود ،ســرک میکشم لابـــه لای نوشته هایم …
هیچ جای دیگری نیست که اینقدر پر باشـــد از تو !
.
.
.
چقدر دلتنگ حضورت هستم ؛
کاش تصویـــرت نفس مــی کشید …
.
.
.
دلتنگی هــای من به تو رفته اند …
آرام می آیند ، در ســـینه می نشینند ، دیـــگر نمی روند…
.
.
.
نم کشیده ام بر دیوار اتاق بس که لـــحظه های دور بـــودنت را قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام روی آن به یادگار…
.
.
.
دلتنگی تموم نمیــــشه ،
فقط از روزی به روز دیگه منتقل میشه …
.
.
.
ســـخت است میدانی ؟
این همه دل در دنیا هســـت که هیچ کدام برایم تنگ نمی شود !
.
.
.
دلتنگی یعنی شمــاره ات را پاک کرده ام و هــر شماره غریبی به شوق اینکه تویی خوشحالم می کند …
.
.
.
دلتنــــگی هایم را به رود اگر گویم میبرد با خود
حراسم از دریا و مـــرگ ماهی هاست …
.
.
.
گاهی چه دلـــتنگ میشویم
برای یکـــ مواظـــب خودت باش
برای یکـــ هستم
برای یکـــ نوازش
برای یکـــ آغوش …
.
.
.
“دلـــم” تنگ شده واسه روزایی که “دلـــــم” برای چیزی تنگ نمیشد …
.
.
.
اصـــلا من به درک ؛ دل خیابانهای شـــهر تنگ شده برای رد پایت !
.
.
.
یکــــ نفر همیشه یکــــ نفر نیست …
یکــــ نفر گاهی همه است …
شاید حالا بتوانی بفهمی وقتی غـــروب یک روز پاییز دلم برای تو تنگ می شود ،
چه دلتنگی عظیمی را به دوش می کشم …
.
.
.
تا خرخره پــــر از دلتنگی ام …
مرسی ، دیگــــــه میل ندارم …
.
.
.
دلتنگی نه با قلم نوشته می شــود نه با دکمه های سرد کیبورد …
دلتنگی را بــــا اشکــــ می نویسند !
.
.
.
دلتنگی محله ای ست پر ازدحامِ یادت که در شلوغـــی اش نه تنها تو را پیدا نمی کنم ،
که خود را هم گـــم میکنم …
.
.
.
اینکه یواشکی دلتنگش باشی
خیلی بهتر از ایـــنه که بهش بگی و هیچ جوابی نگیری …
.
.
.
این بار دلم برای خودم تنگ شده ،
همونی که قبلا بودم ، همونی که هنوز قلبش نشکسته بود !
.
.
.
یه زمانهایــــی میرسه که واحد سنجش دلتنگی ، “نگـــاه به موبایل بر ثانیه” میشه …
.
.
.
دلتنگی ام را با تو تقسیم می کـــنم …
دلم مال تو ، تنگنایش برای من …