یک عمر با نگاهم گفتم دوستت دارم اما گوش نمیکردند چشمانت …
.
.
.
تو دیدگانت را نبند…
نگاهت را ندزد…
توکه میدانی آیه آیه ی زندگیم
ازگوشه ی چشمانت تلاوت می شود…
.
.
.
تو میدانی که من دوستت دارم ، اینقدر خودت را به کوچه علی چپ نزن ، گم میشوی و این شهر آنقدر شلوغ است که شاید دیگر نتوانم پیدایت کنم
.
.
.
اگه دنبالت میام فقط دارم حرفتو گوش می کنم !
آخه خودت گفتی برو دنبال زندگیت … !!!
بقیه در ادامه مطالب....
نمی دانم می دانی یا نه … ؟
لحظه ی تولد من به همان ثانیه ای برمی گردد که تو برای اولین بار به من گفتی دوستت دارم …
.
.
.
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم
غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم
.
.
.
نگاه میکند و نگاهش میکنم …
آه میکشد و آه میکشم …
میخندد و میخندم …
میگرید و میمیرم …
.
.
.
کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا قسم نبودنها همین نزدیکیهاست …
.
.
.
می خواهم یک دنیا بنویسم !
می نویسم : “تو”
.
.
.
اگه یه روز همه فراموشت کردن من با توام
اگه همه بهت بد کردن من با توام
ولی اگه همه دوستت داشتن…شرمنده:من با اونام!
.
.
.
شرط عشق آن است که دلت آغوش بخواهد نه جسمت …
.
.
.
دوست داشتن که شاخ و دم ندارد !
اگر داشت ، من دیو کوچکی بودم که عاشقانه تو را دوست دارد …
.
.
.
عشق یعنی….
لحظه های خیلی خاص…
که خدا هم فکر ماس…