خود گوئي و خود خندي؟ عجب مرد هنر مندي!
سيمرغ دگر است و سي مرغ دگر.
دنيايش مثل آخرت يزيد است!
دنده را شتر شکست، تاوانش را خر داد!
...
براي خواندن همه ضرب المثالها روي ادامه كليك كنيد
سيمرغ دگر است و سي مرغ دگر.
سيبي که بالا ميرود تا پائين بياد هزار تا چرخ مي خورد!
سيلي نقد به از حلواي نسيه!
سيم (نقره) بخيل وقتي از خاک در مي آيد که (خودش) در خاک باشد.
سيب سرخ براي دست چلاق خوب است؟!
سيب مرا خوردي تا قيامت ابريشم پس بده!
سهره (سيره) رنگ کرده را جاي بلبل مي فروشد!
سيب، خيلي دور از درختش نمي افتد.
سوسکه از ديوار بالا مي رفت، مادرش مي گفت: قربون دست و پاي بلورينت!
سود و زيان، خواهر و برادرند.
روزگار، آينه را محتاج خاکستر کند!
رفتم شهر کورها ديدم همه کورند، من هم کور شدم!
رنگم را ببين و حالم را نپرس!
روبرو خاله و پشت سر چاله!
روده بزرگه روده کوچيکه را خورد!
رفت به نان برسد به جان رسيد!
رفتم ثواب کنم کباب شدم!
رستم است و يکدست اسلحه!
رسيده بود بلايي ولي به خير گذشت «نريخت دُرد مي و محتسب ز دير گذشت...» (آصفي هروي)
رطب خورده منع رطب چون کند!
راه دويده ، کفش دريده!
رخت دو جاري را در يک طشت نمي شود شست!
راستي کن که راستان رستند.
راه دزد زده تا چهل روز امن است
بقیه در ادامه مطالب....